شب فرو می افتاد به درون آمدم و پنجره ها رابستم باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه تنها تنها غم عالم به دلم ریخته بود ناگهان حس کردم که کسی آنجا بیرون در باغ در پس پنجره ام می گرید صبحگاهان شبنم می چکید از گل سیب
سلام. شعر زیبایی بود. شب پنجره ها به انتظار می نشینند تا ببینند که روزی دیگر چه کسی آنها را می گشاید. آیا باز هم همان آدم همیشگی. یا یک مهمان سرزده؟ / موفق و شاد باشید.
سلام ، مرسی که به من سر می زنی ، ببین شعرهایی که خودم از خوندنشون لذت می برم رو توی وبلاگ میزارم ، شاید بقیه هم خوششون بیاد ، می نویسم هم شعر رو از کجا آوردم ، من که خودم بلد نیستم شعر بگم ، کاشکی بلد بودم ،
خیلی ممنون که راهنمایی کردی ... یه سر بزن شاگردت یاد گرفته چه جوری عکس بذاره رو وبش:) حالا باید چیزای دیگه ازت یاد بگیرم... به هر حال خیلی ممنون که وقت گذاشتی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام. شعر زیبایی بود. شب پنجره ها به انتظار می نشینند تا ببینند که روزی دیگر چه کسی آنها را می گشاید. آیا باز هم همان آدم همیشگی. یا یک مهمان سرزده؟ / موفق و شاد باشید.
سلام
امید وارم آن کسی که منتظرش هستی برگردد
در پناه حق
یا علی...
سلام ، مرسی که به من سر می زنی ، ببین شعرهایی که خودم از خوندنشون لذت می برم رو توی وبلاگ میزارم ، شاید بقیه هم خوششون بیاد ، می نویسم هم شعر رو از کجا آوردم ، من که خودم بلد نیستم شعر بگم ، کاشکی بلد بودم ،
سلام
خیلی قشنگ بود موفق باشی
راستی با تبادل لینک موافقی؟
خیلی ممنون که راهنمایی کردی ... یه سر بزن شاگردت یاد گرفته چه جوری عکس بذاره رو وبش:) حالا باید چیزای دیگه ازت یاد بگیرم... به هر حال خیلی ممنون که وقت گذاشتی