خانم مهندس

شبکه - نرم افزار - سخت افزار - عکس - شعر - متفرقه

خانم مهندس

شبکه - نرم افزار - سخت افزار - عکس - شعر - متفرقه

فروغ فرخزاد

بر روی ما نگاه خدا خنده میزند
هر چند که ره به ساحل لطفش نبرده­ ایم
زیرا که چون زاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا
ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او می­گشاید... او که به لطف و صفای خویش
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت
طوفان طعنه خنده ما را ز لب نشست
کوهیم و در میانه­ی دریا نشسته­ ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ­ایم
آن آتشی که در دل ما شعله می­کشید
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر بما که سوخته­ایم از شرار عشق
نام گناهکاره­ی رسوا نداده بود
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما"